جدول جو
جدول جو

معنی طاقت زدا - جستجوی لغت در جدول جو

طاقت زدا
آنچه تاب و توان را از بین ببرد، زدایندۀ طاقت
تصویری از طاقت زدا
تصویر طاقت زدا
فرهنگ فارسی عمید
طاقت زدا
(یِ طَ لَ)
که طاقت و شکیب ببرد. که تاب و توان بزداید
لغت نامه دهخدا
طاقت زدا
توان زدا، توان سوز، تحمل گداز، توان فرسا، شاق، طاقت شکن، طاقت گداز، طاقت سوز
متضاد: توان بخش
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(کَ دَ)
طاق ساختن. ساختن بنای طاق را. تسقیف. سقف زدن
لغت نامه دهخدا
تصویری از طاقت زدای
تصویر طاقت زدای
توان زدای
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از طاق زدن
تصویر طاق زدن
تاک زدن آسمانه زدن گنبد زدن طاق ساختن سقف زدن
فرهنگ لغت هوشیار